همه كم و بيش با مانورهاى نظامى آشنا هستيم و يا لا اقل وصف آنها راشنيده ايم. در عملياتى كه به عنوان مانور نظامى انجام مىشود، از دشمنى كه به حسب واقع دشمن باشد، خبرى نيست، بلكه دشمنى را فرض مى كنند و مواضعى نيز بدان اختصاص مى دهند، آن گاه سربازان و نيروهاى خودى را به مقابله جدى با دشمن فرضى فرا مى خوانند، در اين مقابله، نيروهاى خودى توان رزمى خود را مى شناسند و باور مى كنند كه اگر روزى با دشمن واقعى مواجه گردند، توان جنگيدن و مقابله با آنها را دارند و بدون احساس ضعف، با آنها خواهند جنگيد.
حال، همين سربازان كه در عمليات مانور شركت جسته و به توانهاى رزمى خويش پى برده اند، اگر بخواهند بدون شركت در مانور، يك سره به مصاف دشمن بروند، بى شك، آن آمادگى لازم را نخواهند داشت، بلكه در مقابل دشمن احساس ضعف مى كنند و چه بسا همين امر موجب شكست آنان خواهد شد.
◀️ حال بايد دانست: شخصى كه خود را در مقابل هواهاى نفسانى و غرايز سركش ضعيف مى بيند و اراده اش را در مقابل آنها ناچيز مى شمارد و به همين سبب بدون هيچ گونه مقاومتى تسليم خواسته هاى شيطانى مى شود و به آسانى، به گناه تن مى دهد، در حقيقت او ضعيف نيست، بلكه خود را به استضعافكشانده و خود و قدرت اراده خود را باور نكرده است. او به خويش سوء ظن دارد و به همين سبب جرات نمى كند با خواسته هاى نفسانى مقابله نمايد; لذا چاره كار اين است كه او را در يك عمليات مانورى شركت داد و امورى كه به حسب واقع هيچ منعى ندارند به عنوان دشمن هاى فرضى مشخص كرد; آن گاه به او دستور داد از فلان ساعت تا ساعت فلان با آن امور دست و پنجه نرم كند. مثلاعلى رغم آن كه تشنه است، آب نياشامد، اگر گرسنه است غذا نخورد و…و نيز بايد براى مواردى كه احيانا از او در مورد دستورهاى ياد شده تخلفى سر مى زند جريمه هاى سنگينى مقرر كرد، تا توهم نشود كه آن دستورها يك سرى امور فرمايشى و بى خاصيتى هستند و فايده اى جز شوخى و سرگرمى بر آنها مترتب نيست.
بىشك، اگر شخص مزبور بر آدابى كه گفته شد مواظبت كند، چندى نخواهد گذشت كه به قدرت اراده خويش پى برده و كم كم خود و استعدادهاى نهفته خود را باور مىكند. قطعا وقتى دريافت كه مى تواند از برخى چيزها على رغم ميل باطنى خويش امساك كند، ديگر آن وحشت سابق را نخواهد داشت و بدون هيچ گونه احساس ضعفى، به مقابله با گناهان و خواسته هاى نفسانى خواهد پرداخت.
اكنون اى عزيز! اگر در آنچه ذكر شد نيك تامل كنى نبايد در تاثير روزه بر اراده انسان و بروز استعدادها و لياقت هاى نهفته در وى ترديدى داشته باشى; زيرا خداى تبارك و تعالى با تشريع روزه، در حقيقت به مانورى اخلاقى دست زده و امورى را كه اكثر آنها به حسب واقع حلال و بلامانع اند، به طور موقت تحريم كرده است، آن گاه انسان هاى مؤمن را به مقابله با آنها فرا خوانده است. اراده حق از اين تكليف اين بوده است كه به افراد مؤمن بفهماند اگر بخواهند مى توانند با اراده و خواستخود، بدون آن كه محذورى پيش بيايد على رغم ميل باطنى خويش از بسيارى چيزها دستشسته و از آنها دورى گزينند.
آیت الله حسن رمضانی- گام نخستین