یکی از خاطرات بسیار زیبا و دلنشین مرحوم مهندسی را که خود ایشان برای من نقل کردند و شاید هم برای دیگران نقل کرده باشند، نقل میکنم. ایشان یک وقتی فرمودند که یک پیکان داشتم، مدلش را هم گفت که از خاطرم رفته است. پسر بزرگ من احمد، این را برداشت و رفت تهران و برگشت و به من گفت بابا یک خبر بد! گفتم چیه؟ گفت: ماشین را به سرقت بردند! پارک کرده بودم، برگشتم و دیدم نیست! این طرف و آن طرف هم تحقیق کردم، بالأخره به جایی نرسید.
ایشان فرمود: به پسرم گفتم که طوری میگویی خبر بد که آدم فکر میکند دروغی گفته شده، غیبتی شده، نماز صبحت قضا شده، چشمت به نامحرم افتاده، اینکه تو میگویی باباجان خبر بدی نیست. یک مشت آهن پاره در دست ما بود و به خاطر اینکه ما آن را در اختیار داشتیم، چقدر دردسر برای ما به وجود آورده بود. غصه بنزین آن، غصه لاستیک آن، غصه روغن و تعمیر آن. خب حالا در اختیار دیگری قرار گرفته، تمام این نگرانیها را با خودش منتقل به او کرده است. این خبر بدی نیست، خبر خوبی است. اگر شما مجبور میشدی جایی دروغی میگفتی، غیبتی میکردی، تهمتی به کسی میزدی، نماز صبحت قضا میشد، آن خبر، خبر بدی بود. اینکه تو میگویی، خبر بدی نیست. همینطور داشتیم با یکدیگر صحبت میکردیم. مادرش، یعنی خانم مرحوم استاد مهندسی میآیند، می گویند قضیه از چه قرار است، مرحوم استاد مهندسی فرمودند: به ایشان گفتم احمد می گوید که ماشین را بردهاند، دزدیدهاند، ایشان یک مکث کردند و گفتند خب هر که برده حلالش. ایشان هم با قضیه اینطوری برخورد کرده است. بعد برادر کوچکتر ایشان آمد، دید سه نفری هستیم و با یکدیگر صحبت میکنیم. جلب توجه کرد که چیه اینطور با هم اجتماع کردهاید؟ به او گفته شد: ماشین به سرقت رفته است. ایشان تا شنید ماشین به سرقت رفته، گفت اِه. تا گفت اِه، من به او گفتم اینکه گفتی اِه، کاشف از این است که تو یک تعلق خاطر به این داشتی که گفتی اِه. گفت نه بابا، منظور من این نبود. چون یک چیز غریبی بود از این جهت گفتم، وگرنه هر که برده حلالش.
به مرحوم مهندسی عرض کردم که عاقل شمایید. انسانی که وابسته است، احساس وابستگی به یک چیزی میکند. وقتی اینطور قضایا برایش پیش میآید عذاب و رنج و مشقتی که تحمل میکند فوقالعاده است؛ مثل اینکه عضوی از اعضای بدن او را بریده و قطع کرده اند. این قدر وابسته به این مال و منال دنیوی و وابسته به مسائل زرق و برق دنیا و اینهاست، شما که وابسته نیستید عاقل هستید و آن رنجها و آن مشقت را ندارید، با قضیه به راحتی کنار میآیید و این نشانه عقل شماست، تعلق به اینگونه امور را ندارید، آفرین.
این یک خاطره بسیار زیبایی است که من در خیلی از جاها نقل کردهام و حسرت داشتن چنین روحیهای را میخورم. چقدر خوب است انسان وارسته باشد نه وابسته، و الحمدلله ایشان وارسته بود و به اینگونه امور وابسته نبود و راحت از این خاکدان طبیعت رخ به جهان باقی کشید و عدهای را در سوگ خود نشاند.
آیت الله استاد رمضانی