در میان ادعیهای که از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) برای شبهای قدر به ما رسیده، دعای ابوحمزه ثمالی که مخصوص سحرهای ماه مبارک رمضان است در شبهای قدر جلوه دیگری دارد و آنان که در شبهای قدر با این دعا و بخصوص همراه با تامل در فقرهها و عبارات آن، با خدای تبارک و تعالی ارتباط برقرار کنند و با معارف آن محشور شوند، بهرهای خاص بردهاند. در آغاز این دعای شریف و پرمحتوا عبارتی آمده است که توجه به معانی و نکات آن شخص خواستار کمال را بس است و ما نیز به توضیح همین نکته اکتفا می کنیم و جستجو در باقی معانی را در عهده خود مخاطبان می نهیم.
در ابتدای دعای ابوحمزه می خوانیم: «الهی لاتؤدّبنی بعقوبتک و لاتمکر بی فی حیلتک. من أین لی الخیر یارب، ولایوجد الا من عندک، و من این لی النجاة، و لاتسطاع الا بک؛ خدایا مرا به مجازات و عقوبتت ادب مکن و مکر مکن به من با حیله ات. از کجا خیری به دست آورم ای پروردگار من، با این که خیری یافت نشود جز در پیش تو، و از کجا نجاتی برایم باشد، با این که نجاتی نتوان یافت جز به کمک تو.»
در توضیح اولین نکته جالب توجه در این عبارات باید گفت که انسان از آن رو که رشد می کند نیازمند آداب و تربیت و تادیب است. این چیزیست که حتی در یک درخت نیز قابل مشاهده است؛ چه درخت پرورش یافته به آداب و قواعد رشد گیاهان با درخت رشد کرده بدون چنین پرورشی یکسان نیست.
فرد انسان ممکن است که بی توجه به آداب و رسوم و بی ضابطه و بی قاعده بوده باشد. در این صورت این موجود خودرو، کاریکاتوروار و بدون توازن خواهد بود و از آنجا که بخش هایی از شخصیت او بیش از اندازه سهم یافته و بخش هایی از وجودش نادیده گرفته شده است، موجودی مضحک می شود، که فرد اهل معنا و اهل دل در نگاه به چهره ملکوتی او در عجب می ماند که این چه موجودی است. اما آنچه در مقابل این حالت است این است که انسان تحت تادیب رسوم و ضوابط و قواعد، رشد کند و آداب بداند و مودب باشد.
اکنون باید گفت که این تادیب و مودب شدن به آداب نیز خود دوگونه است؛ یکی تادیب همگانی و متعارف و دیگر تادیب از سر ناچاری و خلاف قاعده و بر اساس استثنا.
تادیب بر اساس قاعده عام همان است که انبیا و اولیا آن را ترویج و تبلیغ کرده اند؛ یعنی تادیب با علم و معرفت و با عمل صالح، و این که انسان حقایق و معارف و علوم را از انسان های کامل فرابگیرد و در راستای آن معارف قرار بگیرد و آنها را در عمل به منصه ظهور برساند.
اما گونه دیگر تادیب در جایی است که شخص از تعلیم یافتن و از پیروی قواعد مسلم و ضوابط متعارف سر باز می زند و با حرکت معوج خود از مسیر همگانی منحرف می شود. در این شرایط باید این شخص را به حال اعتدال اولیه باز آورد و برای بازگرداندنش به مسیر قواعد همگانی و متعارف است که مورد تادیب قرار می گیرد.
مثال این شخص همچون کسی است که به جای رعایت قواعد مسلم بهداشت دهان و دندان، از طریق تحمل رنج و زحمت ترمیم و کشیدن دندان ها به سلامت دست یافته است. مسیر اول مسیر طبیعی است و راه دوم راهی جبرانی.
بر اساس این توضیحات، نخستین مطلبی که امام سجاد(ع) در دعای ابوحمزه ثمالی از خداوند درخواست می کند این است که خداوندا من نیاز به تادیب و تربیت دارم و باید مؤدب به آداب باشم اما من از تو می خواهم که من را براساس آن قاعده اکثری و طبیعی، یعنی عمل کردن بر اساس رضای خودت تادیب کنی و نه این که تادیب من از راه عقوبت و جبران انحرافات و اصلاح افراط ها باشد.
نکته ای که در ادامه این مطلب و در عبارت بعدی شایسته توجه است این است که ما از خدا می خواهیم که با ما مکر نکند. باید توجه داشت که معنای مکر، پی گرفتن هدف از طریق مشخص کردن راهی ظریف و دقیق و حساب شده است و در قرآن نیز می خوانیم که «و مکروا و مکرالله والله خیرالماکرین».
امام(ع) در عبارت «و لاتمکر بی فی حیلتک» در حقیقت از خدا می خواهند که ما را از کسانی قرار نده که با مکر قصد شانه خالی کردن از بار تادیب تو را دارند و در نتیجه مکر خود به مکر تو گرفتار می شوند.
در واقع کسانی تمایل دارند که از زیر بار تکالیف الهی و تادیب طبیعی و لازم و همگانی شانه خالی کنند و در زندگی از غیر از راهی ضابطه مند به اهداف خود دست یابند.
این افراد ممکن است از طریق نقشه هایی و به گمانشان با زرنگی سعی در معاف کردن خود از تادیب قانونی کنند و از جبران خطاهای خود سر باز زنند، اما آنها نمی فهمند و نمی دانند که در حقیقت این خداست که با آنها مکر کرده و از همان راهی که به عنوان راه فرار و میانبر برای خود ترسیم کرده اند آنها را مواخذه و گرفتار خواهد کرد.
بنابراین حضرت پس از درخواست خود از خداوند مبنی بر تادیب به معرفت و ضابطه و نه عقوبت و جبران، می فرماید که نباشد که ما از آنانی شویم که در پی دور زدن قواعد و قوانین تادیب تو هستند و اگر چنین مکری کنیم یقینا تو از همان مسیری که ما گمان نمی کنیم ما را می گیری و مواخذه خواهی کرد که تو خیرالماکرین هستی.
بنابراین شایسته است که این مطلب مدنظر همه افراد جویای کمال باشد که در شب قدر از خدای تبارک و تعالی درخواست تادیب از طریق علم و معرفت و عمل صالح کنند و در مرحله بعد نیز از خداوند بخواهند که نکند مرا دچار این کنی که با تو مکر کنم و از جبران خطاهای خود تن بزنم. اگر ما در شب قدر بر همین نکته اهتمام بورزیم و آن را از خدا جدا بخواهیم و در زندگی نیز براستی در راستای این خواست حرکت کنیم و قدم برداریم دیگر چیزی از کمال کم نخواهیم داشت.