چيستي و چرايي مدعاي مخالفان جدید فلسفه

چنانكه مستحضريد چندي است جرياني به نقد و بلكه فراتر از آن به مخالفت با فلسفه اسلامي، برخاسته كه مي‌توان آن را جريانِ «نوتفكيك» ناميد. اگر چه نوتفكيك، جرياني پسيني است كه ريشه در جريان پيشين تفكيك و مكتب معارفي مشهد دارد، اما چنانكه مشهود است علاوه بر بي‌باكي از قدرت تبليغي و رسانه‌اي بيشتري بهره مي‌برد. ارزيابي شما از اين جريان و مدعاي آن چيست؟

استاد رمضاني: تفكيكيان پيشين و مكتب معارفي مشهد با صراحت تمام و با تمسّك به برخي روايات كه تصريح مي‌كنند «ان دين الله لايصاب بالعقول؛ با عقل‌ها نمي‌توان به دين خدا دست يافت» اعلام مي‌كردند در عقايد و معارف نمي‌توان بر عقل و عقلانيت تكيه كرد، بلكه بايد در اين بُعد مثل آنچه كه در بُعد احكام و تكاليف شرعي و ديني عمل مي‌شود، تابع روايات اهل‌بيت عصمت و طهارت(ع) بود و عقل را كنار گذاشت ؛ بر اين اساس با فلسفه و علوم و معارف عقلي كه بر عقل و عقلانيت استوار هستند به مخالفت برخاستند و تا جايي كه دستشان رسيد و توانستند درس‌هاي فلسفي را تعطيل كردند و

فلاسفه را از مسير اهل‌بيت(ع) منحرف خواندند و بلكه مستقيم و غير مستقيم آن‌ها را تكفير كردند. در حالي‌كه با توجه به موارد صدور روايات مزبور مراد از دين خدا ـ كه با عقل‌ها نمي‌توان به آن دست يافت ـ احكام تعبدي صرف است كه از دسترس عقل‌هاي محدود، دور است؛ نه مطلق معارف و دانستني‌هاي مرتبط با جهان و هستي كه حتي به اقتضاي قرآن كريم و توصيۀ روايات اهل‌بيت عصمت و طهارت(ع) تعقل در آن‌ها امري ممدوح بلكه لازم وضروري است.

به هر حال آنان با توجه به آنچه ذكر شد صريحاً عقل را جز در مورد تشخيص حقانيت مبدأ و معاد و حقانيت انبياء و اولياء(ع) و حقانيت دعوت آنان، كنار مي‌زدند و آن را از دخالت كردن در امور ديني و الهي به طور كلي منع مي‌كردند و از اين بابت هيچ تقيه و إبايي هم نداشتند؛ ولي نوتفكيكيانِ زمان ما علي‌رغم اين‌كه در طرز فكر و نوع نگاه و در نهايت در هدف و غايت با پيشينيان خويش شريك هستند و با آنان همراهند، ادعا مي‌كنند ضد عقل نيستند و عقلانيت را قبول دارند ولي عقلانيت را مساوي با فلسفه نمي‌دانند، همان‌گونه كه همۀ معارف فلسفي را مطابق با عقل نمي‌خوانند؛ بلكه صريحاً مي‌گويند خيلي از حرف‌هاي فلاسفه ضد عقل و بر خلاف عقلانيت است و چون بر خلاف عقل است بر خلاف شرع هم هست. اين‌ها اين زيركي را دارند كه صريحاٌ عقل را كنار نزنند، همان‌گونه كه آنها آن صداقت را داشتند كه آن چه را به آن اعتقاد داشتند صريحاٌ بيان كنند.

اين‌ها تفاوت‌هايي است كه در ظاهرِ گرايش نو تفكيكيان با تفكيكيان پيشين به چشم مي‌خورد، و أمّا در باطن و وراي اين ظاهر چه تفاوت يا تفاوت‌هاي ديگري وجود دارد، و اين كه آيا با توجه به اينكه رهبر و بنيان‌گذار انقلاب و نظام مقدّس جمهوري اسلامي حضرت امام خميني(ره) فلسفه‌دان بوده و از فلسفه و فلاسفه دفاع مي‌كرده است و همچنين رهبر فعلي نظام حضرت آيت‌الله معظم خامنه‌اي كبير(دام ظلّه) فلسفه‌دان است و از فلسفه و فلاسفه دفاع مي‌كند، و القاي شبهه‌هاي ضد دين بودن فلسفه و انحراف فلاسفه از مكتب اهل‌بيت(ع) غير مستقيم يا مستقيم به سست كردن جايگاه اين دو بزرگوار و ديگر شخصيت‌هاي موجّه و تأثيرگذار نظام در جامعۀ دين‌مدار ايران و ساير كشورهاي اسلامي مي‌انجامد، و سست شدن جايگاه رهبران نهضت و نظام به خدشه‌دار شدن اصل انقلاب منجر مي‌شود، اهدافي شيطاني و سياسي در كار است و يا نيست، بلكه نوعي غفلت و عدم التفات به جوانب و لوازم قضيه ايجاب كرده كه اين‌گونه با جسارت تمام و بي‌احتياط حركت‌هاي ضد فلسفي انجام گيرد، جاي تأمل است، و نبايد بزرگان و اولياي امور از آن غفلت كرده و كار را در يك نظريه‌پردازي ساده و بي‌خطر خلاصه كنند.

اصولاً در روزگاري كه عقلانيت از اهم مدعاي آن است، صف‌آرايي آشكار در مقابل فلسفه و نفي عقل فلسفي، ناشي از چه چيز مي‌تواند باشد؟

استاد رمضاني: اگر اهداف پشت پرده‌اي ـ هرچند با چند واسطه ـ در كار نباشد، عدم آشنايي با اقتضائات زمان و حسن ظن به خود، همراه سوءظن و بدبيني به فلسفه و فلاسفه، موجب چنين وضعي شده است.

سواي از درستي يا نادرستي مدعاي نوتفكيكيان، شيوه نقّادي آنها از چه ميزان استحكام و اتقان علمي برخوردار است؟

استاد رمضاني: تا جايي كه ما برخورد داشته و قضايا را دنبال كرده‌ايم حركت‌ها غير علمي و ناروشمند و عمدتاٌ ژورناليستي و مبتني بر نوعي خود بزرگ‌بيني و تحقير طرف مقابل و إغراء به جهل مخاطبان بوده است.

از نظر شما موضع بايسته اهالي فلسفه در مقابل جريانات منتقد و يا مخالف فلسفه اسلامي چيست؟ آيا اصولاً ضرورتي بر رصد دقيق و پاسخ صريح به همه جريانات و يا تحركات ريز و درشت در اين زمينه وجود دارد؟

استاد رمضاني: با توجه به رسانه‌اي شدن قضيه، در ضروري بودن اين كار ترديدي نيست؛ و من كاري را كه استاد معظم حجت‌الاسلام والمسلمين حسن وكيلي (دام مجده) تحت عنوان مناظرۀ مكتوب در بخش فرهنگي سايت خبرگزاري فارس شروع كرده‌ و نيز ادامه دارد را بسيار مفيد مي‌دانم.