به طور کلی حضرت رسول اکرم (ص) چه جایگاهی در عرفان اسلامی دارد؟

جایگاه حضرت محمد(ص) در عرفان اسلامی، جایگاه بسیار رفیعی است. محیی الدین ابن عربی در فتوحات، باب ششم، وقتی که صحبت از اولین قابل (کسی که قابلیت دریافت فیض وجود را از حضرت حق تبارک و تعالی دارد) می‌کند حقیقت محمدیه را معرفی می‌کند.

معنایش آن است که حقیقت رسول الله (ص) در انفعال از حضرت حق تبارک و تعالی تام بوده است، همان طور که حق تبارک و تعالی در فعل، تام است و در فیاضیت، متوقف بر چیزی نیست و بدون اینکه حیثیتی به او اضافه شود؛ چه حیثیت تعلیلی و چه حیثیت تقییدی، فیاض علی الاطلاق و فاعل تام است، حقیقت رسول الله(ص) نیز در انفعال و پذیرش فعل، تام است.

وقتی که فاعل در فاعلیت تام باشد و منفعل هم در انفعال و قبول و پذیرش تام باشد، فعل بدون اینکه وقفه‌ای در آن بوده باشد، بدون اینکه محدودیتی بر آن حاکم بوده باشد و زمان خاصی را به خود اختصاص دهد و محدودیت خاصی بر او حاکم باشد از فیاض علی الاطلاق صادر می‌شود و قابل فعل هم آن فیض را می‌پذیرد.
از این نکته ‌ای که عرض کردم استفاده می ‌شود که حقیقت محمدیه، حقیقت فرا زمانی و فرا مکانی است. اول ندارد، آخر ندارد، یعنی نمی‌توان برای او، اول و نهایتی در نظر گرفت.
در عرفان اسلامی به این حقیقت، حقیقت محمدیه یا صادر نخستین یا عناوین دیگری مانند تعین اول، مرتبه احدیت، برزخیت اولی، و … می‌گویند که برای هر کدام از این عناوین، عنایت خاصی وجود دارد که نیازمند توضیح و تبیین است. اجمالا اینکه حقیقت محمدیه همان حقیقتی است که به ازلیت و ابدیت حق تبارک و تعالی، ازلی و ابدی است.